فول فایل

فول فایل

بانک کامل پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه با پشتیبانی کامل. اگر موضوعی را پیدا نکردید و یا در خرید فایل تردید دارید حتما از طریق تلگرام سفارش دهید تا ابتدا فایل را ببینید سپس پرداخت نمایید تماس در تلگرام 09357668326 در کانال ما عضو شوید و از تخفیفات ویژه اعضا استفاده کنید، این سایت با بیش از ۴۰۰۰ فایل آماده و یک کانال تلگرام و یک کانال vip با آپلود تمامی فایلها به فروش می رسد جهت اطلاع از قیمت و... در تلگرام پیام بگذارید

آمار سایت

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 293
  • بازدید دیروز : 814
  • بازدید کل : 3526580

دانلود تحقیق آماده در قالب word با عنوان مولوي ۳۶ ص


پيشگفتار «سخن كه خيزد از جان زجان حجاب كند .»مولوي پارادوكس اساسي اشعارش را كه عجز كلمات و زبان انسان در بيان حقيقت را مي رساند در مطلع يكي از غزلهايش بيان مي كند. كلمات همچون حجابي كه سيماي معشوق را از ديدگان عاشق دردكش پنهان مي كند يا ( در تشبيهي ديگر از همين شعر) همچون قشري كه مغز معنا را مي پوشاند بين جان و حقيقت حائل مي شود . شاعر توصيه مي كند « براي مغز سخن قشر حرف را بشكاف » « همي شكاف تو كف را تا كه به آب رسي / به كف بحر بمنگر كه آن حجاب كند . » در نظر مولانا تمام جنبه هاي خلقت در اين جهان حجابي ميان انسان طالب و حقيقت است : نشان آيت حق است اين جهان فنا ولي زخوبي حق اين نشان حجاب كند چه مي خواهيم بدانيم از شاعري كه به عجز زبان بشر در تقرير حقيقت اذعان دارد و پيوسته بي رغبتي اش به سرودن شعر را بر زبان مي راند و البته در زمره پركارترين شعراي فارسي است و هزاران غزل و دهها هزار مثنوي تعليمي – روايي سروده است مولوي شناسي و مولوي پژوهي در شرق و غرب با آن سنت دير پايي كه دارد تصاوير متعددي از اين شاعر در اذهان پديد آورده است : عارف شوريده ، حكيم الهي ، معلم ، واعظ و درويشي كه در حال مي رود و از خود بيخود مي شود . تذكره نويساني ( مانند افلاكي ) از كرامات او گفته اند و مولفان نسبتاً ميانه رو تر كوشيده اند از افكاري كه در قالب اشعار بيان شد ، دستگاه حكمت الهي و عرفان شاعر را بنا كنند . مولوي كه بود و مولوي چه بود ؟ فرانكلين لوويس در اين كتاب مي كوشد دوتصوير از شاعر يكي مولوي انسان زاده و ديگر مولوي شاعر را بازسازد و به نظر من در انجام اين دو مهم توفيق داشته است . پيش از هر چيز بايد گفت كه مولوي تبعيدي موطن خويش خراسان بود . او در طلب علم و معرفت ( كه البته رسم علماي مسلمان زمانه بود ) و نيز در جستجوي مدرسان معنوي سفرهاي بسيار كرد و در برهه اي به شمس تبريزي پر رمز وراز برخورد. لوييس سعي فراوان دارد تا گره از رمز و رازها و افسانه هايي كه پيرامون رابطه مولانا با شمس ، اين بزرگترين معلم مولانا وجود دارد و راز اين نامي را كه بر خلاف تصور متعارف – در پايان هر غزلش مي آيد بگشايد: شمس تبريزي تويي خورشيد اندر ابرها چو برآمد آفتابت محو شد گفتارها مولوي به وعظ و تعليم مشغول بود و مريدان بسيار داشت . پس از وفات پدرش بهاء ولد ، جانشين وي و سرحلقه طريقتي شد كه بعدها مولويه نام گرفت ، او رقص آييني طريقت را پايه گذاشت و حتي بسياري از غزلياتش هم براي سماع سروده شده است . مولوي زاهدي نبود كه ترك دنيا و مظاهر دنيوي كند و در گوشه اي مهجور و آران خود را تمام و كمال وقف عبادت نمايد . بلكه بالعكس او مكرر به دربار سلاطين و امرار و عالي رتبگان حكومتي مي رفت و ايشان را از پند و موعظه خود بهره مند مي كرد . باري ، مولوي خيلي چيزها بود ، همانطور كه از يك انسان واقعي انتظار داريم و نه از يك قهرمان ولي ساخته ذهن تذكره نويسان يا ابداعات جديد كه او را فقط «مولوي عارف » يا « مولوي شاعر » و امثالهم معرفي مي كنند اما پيش از هر چيز مولوي فرزانه اي بود كه اشعارش حتي غزلهايش صرفاً فوران پر شور و پر احساس ذهن يك عارف شوريده نيست ، كه در معنا مي تواند بسيار پيچيده باشد . و همين است كه مولوي وقتي از اشتران مستي سخن مي گويد كه از فرط وجد و شيفتگي به نواي شتربان به رقص درآمدند براي برقراري رابطه ميان اين اشتران خدا عارفان چرخ زن به ناقه معجزي كه به روايت قران نزد صالح نبي و قوم او فرستاده شد ( و آنها نتوانستند يا نخواستند معناي آيت الهي بر نبوت صالح را دريابند ) به ذهن حاضران و مخاطبانش تكيه مي كند و مي توان چنين تعبير كرد كه بسياري از مردم هم به مانند قوم ثمود ، ماهيت دعوت ملكوتي عارف را نمي فهمند . به عقيده من ، لوويس اين شخصيت چند بعدي و پيچيده را با موفقيت بازسازي مي كنمد . به نظر مي رسد مولف كليه آثار ومكتوبات مولوي و منابع مكتوبات پيرامون وي و بسياري منابع موجود ديگر را به زبانهاي مختلف خوانده است ( محض نمونه مقالات شمس تبريزي راكه لااقل در قالب الفاظ هيئت خاصي به اين شخصيت پر ابهام مي بخشد ) لوييس در كتاب حاضر افسانه ها ، تعابير و تصاوير غلط از مولانا را از هم جدا و نادرستي آنها را بر ملا مي كند و به مولوي شاعر ، زباني درخور و سزاوار مي بخشد . چون همين چيزهاست كه به ما مي رسد و براي ما مي ماند . فوران عظيم شعر كه به رغم الحاح مولوي به ناتواني زبان ، درگيري دايم او را با الفاظ و واژگان نشان مي دهد تلاش او را نشان مي دهد براي آنكه اگر در قالب تقرير نمي كند لااقل به ناگفتني ها اشارت كند به آنچه به قول او آن سو قرار دارد آن چيزي كه الفاظ را در دهان ني مي گذارد تا شرح فراق از اصل را در آغاز مثنوي بيان كند . در روزگاري كه مولوي خصوصاً در ايالات متحده امريكا به تعبيري به يك صنعت پر رونق تبديل شده پديده اي كه لوييس به خوبي آن را درك مي كند و مي پذيرد – شايد خوانندگان دوست داشته باشند سايتهاي اينترنتي لوح هاي فشرده نوارهاي ويديويي مرتبط به مولوي و ... را بررسي مي كند كه اين كتاب فرصت مغتنمي خواهد بود . بدون شك اين كتاب در آينده براي دانشجويان مولوي پروژه ، و مولوي شناساني كه مي خواهند تحقيقات بيشتري درباره اين شاعر انجام دهند ، مرجعي لازم و اجتناب ناپذير خواهد شد . شايد سخن حجاب باشد اما ( همانطور كه مولوي نيز نيك مي دانست ) همان نشانه اي است كه مي تواند راه صواب را بنماياند . ( جولي اسكات ميثمي – دانشگاه آكسفورد ) تولد و دوران كودكي در ششم ربيع الاول سال 604 هجري قمري ، كودكي در يك خانواده ي مذهبي به دنبا آمد نام اين كودك را محمد و لقبش را جلال الدين گذاشتند كه بعدها به مولوي مشهور شد . نام پدرش محمد بن حسين خطيبي معروف به بهاء الدين ولد و نام مادرش مومنه خاتون از خاندان فقيهان و سادات سرخس بود . پدر جلال الدين يكي از بزرگان زمان خود بود كه مردم را به امر به معروف و نهي از منكر دعوت مي كرد و مجالس سخنراني برپا مي نمود . هر روز عده ي زيادي در مجالس بهاء الدين حاضر مي شدند و از سخنان او استفاده مي كردند بهاء ولد – پدر جلال الدين – هم چنين يكي از بزرگان صوفيه بود و به اهل عرفان و معرفت علاقه ي خاصي داشت . از همان دوران كودكي جلال الدين صورتهاي روحاني و معنوي در وجودش آشكار بود به همين خاطر مردم به وي احترام خاصي مي گذاشتند . جلال الدين پنج ساله بود كه پدرش – بهاء ولد – مجبور شد از بلخ زادگاه جلال الدين مهاجرت كند و در قونيه سكونت گزيند . جلال الدين بيشتر عمر خود را در شهر قونيه گذراند و در همان جا وفات يافت براي همين به مولاناي روم يا ملاي رومي معروف شد . علت مهاجرت خانواده ي جلال الدين از بلخ به قونيه كاملاً مشخص نيست عده اي بر اين باورند كه پدر جلال الين در مجالس سخنراني به حكما و فلاسفه مي تاخت و به كاركرد آنان اعتراض مي كرد . فخر رازي از جمله حكيمان آن زمان بود كه پادشاه آن دوره خوارزمشاه به او علاقه زيادي داشت . فخر رازي در دربار خوارزمشاه مقام بلندي داشت . ميانه ي پدر جلال الدين با فخر رازي ظاهراً خوب نبود و گاه گاهي در مجالس وعظ فخر رازي را سرزنش مي كرد و چون سلطان خوارزمشاه ارادت ويژه اي به فخر رازي داشت بنابراين از بدگويي هاي بهاء ولد نسبت به فخر رازي خسته شد و تصميم گرفت او را مورد اذيت و آزار قرار دهد . براي همين پدر جلال الدين از بلخ مهاجرت كرد تا از آتش خشم سلطان خوارزمشاه درامان باسد . اما عده اي زيادي بر اين باورند كه علت مهاجرت خانواده ي جلال الدين از بلخ به قونيه حمله ي بي رحمانه ي قوم مغول بود . در آن دوره مردم از حمله هاي قوم تاتار زندگي آرامي نداشتند و جغد بدبختي بر وجودآنان لاله كرده بود .


مبلغ واقعی 25,700 تومان    20% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 20,560 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 402

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

خراسان شمالی شهرستان گرمه

در خرید خود تردید نکنید با پشتیبانی کامل در کنار شما هستیم پشتیبانی ۰۹۳۵۷۶۶۸۳۲۶ و تلگرام fullfil@ چون فایلها به تعداد انبوه خریداری شده در صورتی که فایلی از شما در سایت قرار دارد و رضایت ندارید از طریق تلگرام اطلاع دهید تا حذف شود

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما